۱۳۸۸ مرداد ۱۱, یکشنبه

کارآفرینی اجتماعی - Social Enterpreneurship

۱- از دو سه ماه بعد از ورودم به آمریکا شروع به همکاری با موسسه ی Incentive Mentoring Program کردم , این همکاری بعدها تبدیل شد به یکی از بهترین تجربه های عمرم. این سازمان غیرانتفاعی که در زمینه ی آموزش و پرورش در بالتیمور کار می کند، حمایت تحصیلی و آموزشی مفصلی را برای دانش آموزان دبیرستانی ای فراهم می آورد که در شرف اخراج از دبیرستان هستند. دانش آموزان تحت پوشش این سازمان عموما درگیر مسایلی مثل اعتیاد، فقر، خرید و فروش مواد مخدر، فاحشه گری، مشکلات خانوادگی، عضویت در گنگ های خیابانی، و خشونت هستند. به لطف حمایت این موسسه آن ها درگیر فعالیت هایی می شوند که برای آن ها زندگی شخصی و خانوادگی پایدار، احساس ارزشمند بودن، موفقیت تحصیلی، و مسوولیت پذیری اجتماعی به ارمغان می آورد. ۱۰۰ درصد اولین گروه دانش آموزان تحت پوشش این موسسه از دبیرستان فارغ التحصیل شدند و وارد دانشگاه شدند (نرخ متوسط فارغ التحصیلی از دبیرستان های بالتیمور حدود ۴۰ درصد است). 

در ویدیوی زیر، سارا رییس و موسس این سازمان۹۰ ثانیه در مورد این سازمان توضیح می دهد. این جا به داستان دانش آموزی اشاره می کند که با فقر شدید دست و پنجه نرم می کرده اما با حمایت این سازمان موفق شده به دانشگاه برود و حتی در این تابستان برای کار داوطلبانه به هند سفر کرده و خاطراتش را در این وبلاگ نوشته.





۲- این سازمان امسال برنده ی جایزه ی Echoing Green شد. این جایزه برای حمایت مالی از ایده های خلاق و آینده داری طراحی شده که برای به وجود آوردن تغییرات محسوس اجتماعی طراحی شده اند اما برای شتاب گیری اولیه نیاز به حمایت مالی و سازمانی دارند. به بیان دیگر این جایزه به کارآفرینی اجتماعی تعلق می گیرد. ویدیوی زیر معرفی کلی برنده های جایزه ی امسال است. 





یکی دیگر از برنده های امسال این جایزه موسسه ی «جوانان خاورمیانه» ست که برای گسترش گفت گو، فهم متقابل، و میانه روی در خاور میانه به وجود آمده. «جنبش ۱۸ مارس» یکی از پروژه های این موسسه است که برای دفاع از آزادی بیان و با الهام از مرگ امیدرضا میرسیافی، بلاگر ایرانی در زندان در ۱۸ مارس اخیر به وجود آمده. ویدیوی معرفی این پروژه را می توانید در این جا ببینید.


۳- سارا اخیرا من و چند نفر دیگر را مجبور کرد در یک مهمانی جذب سرمایه (fund raising) برای مهمان ها سخنرانی ۹۰ ثانیه ای بکنیم و تجربه ی تحت پوشش این سازمان بودن یا داوطلب بودن در این سازمان را با حاضرین در میان بگذاریم. متنی که من در آن جا خواندم را می توانید از این جا بخوانید.


3 comments:

siavash گفت...

kheili jaleb bood Hadi. Vagean hamuntor ke tu matnetam neveshte budi yeki az behtarin rahha baraye tabdile daydreamha be reality hastesh.

dreimal گفت...

As I've told you once before,the main reason I like this blog is the enthusiasm which waves in it towards life. and, furthermore, probably for giving me views of a scope I can never imagine on my own. You and your world, are drastically different of me , and this raises my curiosity to "experience" .I liked this post, eventhough I could not have any feeling or even understanding about it. It is a huge question mark for me that how can one passionately spend his time to help someone get of drugs cycle!! These words seem to come from Mars for me! If I see someone who is in the circle of drugs, I just shrug my shoulders and passively pass by dislike !so write as much as you can!

Hadi گفت...

Thanks guys these comments are encouraging